۱۳۹۲ تیر ۶, پنجشنبه

تشخیص نادرست

فکر می‌کردم ناتوانی‌ام در اتمامِ مقاله و فرستادن‌اش برای انتشار ریشه در کمال‌گرایی حادّم دارد. دکترم موافق نیست. به نظرش مشکلْ کمبودِ اعتماد به نفس است؛ ظاهراً آن چه نوشته‌ام نقداً در بالاترین حدِّ کمال است. 

۵ نظر:

  1. واقعش این است که من با این قبیل بیماری‌های روانی آشنایی بسیار کمی دارم. منظورم همین *خودشیفتگی* است یا همان‌ها که خودت گفتی: کمال‌گرایی و کمبودِ اعتماد به نفس.
    اما آن مقداری که من می‌فهمم استدلال دکتر مشکل دارد: اینکه نوشته‌ات نقداً در بالاترین حد کمال است و باز هم تو از آن راضی نیستی نشان نمی‌دهد عدمِ رضایتِ تو ناشی از کمال‌گرایی نیست. چیزی که لازم است این است که تو خودت نقداً *فکر کنی* که نوشته‌ات در بالاترین حد کمال است و باز هم از آن ناراضی باشی. ممکن است نوشته در بالاترین حد کمال باشد و تو این موضوع را ندانی و چون کمال‌گرا هستی باز هم بخواهی کامل‌ترش کنی.
    در هر صورت به امید شفای همهٔ بیماران.

    پاسخحذف
  2. انتقادت بر ادعای دکتر، به این شکلی که من ذکرش کردم، وارد است. مشکل این است که من مقدماتِ آن را ننوشته‌ام:

    پس از این همه سال، البته دکترم این قدر می‌شناسدم که بداند آنقدر باهوش هستم که اگر نوشته‌ام در بالاترین حد کمال باشد، خواهم دانست که چنین است. توضیح‌اش این است که سازوکارهای کمبودِ اعتماد به نفس سبب شده است این معرفت از سطحِ آگاهی‌ام خارج شود و به سطح مادونِ آگاهی برود. تلاش می‌کنیم آن را به آگاهی بازگردانیم. (واضح و مبرهن است که من ربطِ اشاره‌ات *خودشیفتگی* را به این مطلب نفهمیدم :-) )

    پاسخحذف
  3. البته فکر می‌کنم منظورِ آن اشاره را در سطحِ مادونِ آگاهیت فهمیده باشی و فقط در سطحِ آگاهیت نفهیمده باشی. و ضمناً من «بر ادعای دکتر» انتقادی نکردم «استدلالش» را نقد کردم.

    پاسخحذف
  4. اینکه آنچه نوشته‌اید نقداً در بالاترین حدِ کمال است آیا داوریِ مستقلِ دکترتان است؟

    پاسخحذف
  5. کاوه، منظورت مستقل از من است یا مستقل از نوشته؟

    پاسخحذف