۱۳۹۲ اردیبهشت ۲, دوشنبه

از سِر مایکل دامت تا جواد خیابانی و ... ما

۱- از خواندنی‌ترین بخش‌های پیش‌گفتارِ خواندنی دامت بر کتابِ فرگه: فلسفه‌ی زبان برای من، بخشی است که به شرح مبارزات‌اش علیه نژادپرستی در جامعه‌ی بریتانیا می‌پردازد. چند سال پیش این بخش را ترجمه و اینجا منتشر کردم.

۲- چندی پیش دوستی از احساسِ تعجب و نگرانی‌اش می‌گفت از سکوتِ روشنفکرانِ ایرانی در برابرِ آن چه در سوریه می‌گذرد و نفرت‌هایی که این بی‌تفاوتی می‌تواند در مردمِ سوریه به وجود آورد؛ چرا که به هر حال آن‌ها ایران را هم در آن چه بر آن‌ها می‌گذرد سهیم می‌دانند. حدسِ من این بود که  این پدیده ، گذشته از محدودیت‌های سیاسی-امنیتی، ممکن است به طورِ جزئی ناشی از نژادپرستی پنهان و آشکارِ بخشی از جامعه‌ی ایرانی در قبالِ اعراب باشد. از مشاهداتم گفتم از کسانی که به درستی در قبالِ توهین به افغان‌ها و آذری‌ها حساس اند اما به راحتی دربرابر توهین‌های آشکار به اعراب سکوت می‌کنند و حتی آن را تأیید می‌کنند. توضیح هم اغلب چیزی از این دست است که «نژادپرست نیستم اما از اعراب خوشم نمی‌آید».

۳- مدت‌هاست گزارش‌های جواد خیابانی را از مسابقاتِ فوتبالی که در آن‌ها تیمی از ایران با تیمی از کشورهای عربی مسابفه می‌دهد نمی‌توانم تحمل کنم. ملّی‌گرایی افراطی‌‌، شعارهای حماسیِ پوچ، و نفرت‌پراکنی آشکار نسبت به اعراب که اغلب به بهانه‌ی دعوای خلیج فارس/خلیج عربی انجام می‌شود – در این دست گزارش‌های او برایم مهوع و منزجرکننده است.

۴- افکار نیوز گزارش کرده است (+):
خیابانی همچنین با اعلام انزجار خود از تیم های عربی ابراز امیدواری کرد تیم های ایرانی برابر هر تیمی ببازند به غیر از نمایندگان کشورهای حوزه خلیج فارس و چندین بار به این مسئله اشاره کرد.
۵- به این فکر می‌کنم که اگر درباره‌ی سوریه به دلیل مسائل سیاسی کاری از دستمان بر نمی‌آید، شاید بتوانیم با ارسالِ نامه‌ای به رئیسِ سازمانِ صدا و سیما یا امضای بیانه‌ای، نسبت به این نفرت‌پراکنیِ نژادپرستانه‌ی آشکار اعتراض کنیم.