۱۳۹۰ آبان ۱۵, یکشنبه

«انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» یا «وقتی نظرم به حمید رسایی نزدیک‌تر است تا به مریلا زارعی»

برنامه‌ی «هفتِ» هفته‌ی گذشته را، مثلِ بیشتر هفته‌ها، ندیدم. گزارشی از آن را اینجا خواندم.
بنا بر این گزارش، مریلا زارعی در بخشی از صحبت‌هایش می‌گوید: 
«من واقعم متاسفم که آقای رسایی فیلمی را به عنوان فیلم مورد علاقه خود در این سی سال یاد کرده​اند که کارگردانش همین فرد بوده که در همین روزها جنجال سخنان او در رسانه​ها بازتاب داشته است و هیچ اشاره​ای به آن سخنان نداشته​اند.» 
باز هم بنا بر همان گزارش، حمید رسایی در بخشی از پاسخ‌اش به این گفته‌ی زارعی می‌گوید:
من آزادم که فیلمی را دوست داشته باشم هرچند شما از کارگردانش خوشتان نمی​آید و یا کارگردانش حرفی را زده است دلیل نمی شود فیلمش را هم زیر سوال ببریم.
من هم، مانند حمید رسایی، نمی‌فهمم چگونه ممکن است صحبت‌های کارگردانِ یک فیلم،‌ به ویژه مدت‌ها پس از ساختِ آن، در قضاوتِ زیبایی‌شناسانه‌ی ما درباره‌ی آن فیلم اثر بگذارد. یا چرا باید از این که فیلم کسی را دوست داشته باشیم که دوست‌اش نداریم متأسف باشیم. چه برسد به این که برای کس دیگری که فیلمی را دوست دارد که ما دوست‌اش نداریم اظهار تأسف کنیم.  
گفته‌ی زارعی مرا یاد دوستی می‌اندازد که می‌گفت فیلم توبه‌ی نصوح را تا اوایل دهه‌ی ۷۰ دوست داشته است ولی بعد از آن.