۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

افغانستان: نگاهی از درون

نقل‌قول‌های زیر گزیده‌ای است حاصلِ پرسه‌زنیِ من در اخبارِ یکی از وب‌سایت‌های خبری افغانستان به نام "شبکه‌ اطلاع‌رسانی افغانستان" درباره‌ی ماجرای سوزاندنِ قرآن در یکی از پایگاه‌های نظامی نیروهای ناتو در این کشور. شاید تصویری از مردمانِ افغان که به واسطه‌ی خواندنِ دیدگاه‌های بینندگانِ این اخبار به دست می‌آید، تا حدودی دقیق‌تر از تصویری باشد که رسانه‌های خارج از افغانستان از این ماجرا منعکس می‌کنند. (روشن‌ است که من تنها بخشی از نظراتی را نقل کرده‌ام که یا در مخالفت با "غیرتِ دینی"‌ای است که در بعضی مناطقِ این کشور به جوش آمده است یا از نظرم حاوی نکته‌ی جالبی است.)

دو دیدگاه در ذیل خبری با عنوان "نمایندگانِ‌ مجلس: دربرابر آمریکایی‌ها اعلام جهاد کنید" (توضیح: عبدالستار خواصی نماینده‌ای است که خواستارِ اعلام جهاد شده است.):
من هم به عنوان یک مسلمان این بی حرمتی خارجی ها را محکوم میکنم!!! اما به شما آقایان: خواصی و شماری از نمایندگان پارلمان، که خواهان اعلام جهاد در برابر امریکایی ها شدند و همفکران شان هر کسی در هر جایی از دنیا و از هر ملیت که هستند، من به عنوان یک انسان و به عنوان یک مسلمان و بلاخره به عنوان یکی از اتباع کشور افغانستان، به شما ها میگویم بهتر و واجب تر هست که به علیه جهالت خود تان جهاد اعلام کنید و قوم گرایی و سمت گرایی و شمال و جنوب وغرب و شرق پرستی را بگذارید کنار، انسان و مسلمان شوید با جهالت هایی خود جهاد کنید، وحدت و اتحاد حقیقی و قلبی کنید از منافقت دوری کنید!!! آنوقت است که اعلام جهاد علیه خارجی ها معنا میدهد!!! همین خارجی ها را کی ها آورد که امروز به مقدسات ما بی احترامی میکنند؟ پاسخ واضح و روشن است جهالت خود ما، بلی جهالت خود ما!!! همین ها اگر فردا بیرون شوند یک عده تان را دوباره اجیر میکنند و شروع میکنید به انتحار و قتل و قتال، فکر می کنید مردم بیچاره فراموش می کنند همین دیروز بود، مگر سوزاندن قران تنها به وسیله غیر مسلمان حرام و بی حرمتی هست؟ مگر دیروز در جنگ هایی داخلی قران نسوخت؟ وقتی در روز عاشورا در مسجد و تکیه ها بمب گذاری میشود که صد ها انسان بی گناه و صد ها جلد قران آتش میگیرد حرام نیست بی حرمتی نیست؟ چرا به علیه این اعمال جهاد اعلام نکردید؟ یا شاید میگوئید که، نه گناه نیست چون انتحار کننده مسلمان بوده!!! بروید خجالت بکشید با جهل و نادانی و قوم پرستی خود جهاد کنید که به مراتب واجب تر هست!!!
*** 

باز هم این روزها، رگ غیرت مردمان غیورمان در التهاب است. در سرمای زمستان، شاید هرکدام خانه شان هم مثل بیرون سرد باشد، شاید طفلشان گرسنه باشد ولی غیرت نمایی می کنند در بیرون از خانه. در ثنای "غیرت افغانها" شنیدنی ها بسیار گفته شده، و هنوز هم نامی از آن می برند مردم، وقتی که بخواهند خودی نشان بدهند. عده ای به سرک ها می ریزند، اموال یکدیگر را غارت می کنند، همدیگر را می کشند، و قرآنی سوخته در دست دارند... که حتی معترض غیوری که در کنارش ایستاده باور ندارد که آن قرآن را "خودی ها" نسوزانده باشند. ولی هیچ کدامتان آیا از خود می پرسید زمانی که به سرک می روید و دامنه فکرشما از بند تنبانتان فراتر نمی رود و به زنان وطنتان کریه ترین حرفها را می زنید غیرتتان در کجایتان پنهان است؟ وقتی کودک سه ساله در اثر تجاوز گروهی می میرد غیرتتان کجاست؟ آن غیرت کجاست وقتی که در وطنتان هیچ تولیدی ندارید و برای شکم زن و فرزندتان، برای نمردنشان، با گردن کج از"جوامع بین المللی" میخواهید که همچنان به کمک هایشان ادامه بدهند؟ وقتی صدقه می گیرید و توسط روسا و وزرایتان به تاراج می رود، وقتی که ناموستان! را بینی می برید و یک اجنبی که قرآن در دست ندارد اورا نجات! می دهد. وقتی که زنانتان آتش را قابل تحمل تر از زندگی با شما می دانند با آن مردانگیتان! و باز همانها به میدان می آیند. هنوز هم احساس مرد بودن می کنید اگر بدانید مرد بودن در جنسیت تان خلاصه نمی شود؟ هربار شمایید که به بهانه یک قرآن مساجد و مکاتب را آتش می زنید و شمایید که روح خدا را در وجود هر انسانی نابود می کنید، برای دزدی و غارت، برای مقاصد شخصی چرا بهانه می کنید پس؟

دیدگاهی در ذیلِ خبرِ سخنانِ‌ کرزای مبنی بر اینکه "سوزاندنِ قران از سر نادانی بود":

این کار امریکایی ها یا هرکسی که بوده همه مسلمانان محکوم میکنند ولی با وجود این همه ما افغان ها باید هم کمکی هوشیار باشیم .. قران پاک از خود صاحب دارد که خدای پاک است اگر کسی بی حرمتی به کتاب آسمانی میکند خدای پاک جزایش را میدهد ...... ولی ما نباید با این بهانه 12 نفر را به کشتن داده و از کاه کوه بسازیم .. این حقیقت بر همه معلوم است که اقای کرزی و خود دولت افغانستان بدون نیرو های خارجی و کمک انها کدام کاری کرده نمیتواند .. هوشیاری این نیست که با تظاهرات و جارجنجال و دوباره جهاد راه بندازید چون همه میدوانم که این مملکت باز دستخوش بازی های داخلی و باز همان دربدری و خاک بسری نصیب مردم ما خواهد شد.. این همان است میگوند از بد بدترش توبه ... مردم عزیز ما باید عاقبت هر کاری که میکنند بسنجند ... راهپیمایی بدون خوشنت حق هر انسان با فرهنگ از است که از حق خود دفاع کند ولی ما مردم با این کار خود 12 نفر ره به کشتن دادیم ..... بس است دیگر هر کاری از خود زمان و مکان دارد وقت افغانستان توانست که روی پای خود ایستاده شود آنوقت هیچ کس از حضور این خارجی حمایت نمیکند ولی فعلا بدون این کمک ها ما چی داریم... درست است که چیزی زیاد نداریم ولی باز هم همین را هم نخوایم داشت ..

حرفِ حساب: دیدگاهی جالب ذیل خبر عذرخواهی وزیرِ دفاعِ آمریکا بابتِ این ماجرا:
این ظلم و مشقت بالای مردم نشده بلکه بالای کتاب خدا شده و خدا اگر این قدر قوی هست خودش و کتاب اش را از زیر این قدر ظلم و شکنجه باید نجات دهد مگر ما انسان ها میتوانیم از خدا و کتاب اش دفاع نمائیم؟ 

بدونِ‌شرح (از اینجا):
خداوند بزرگان امریکائی را توفیق بدهد تا به اسلام مشرف شوند وتاقتهای اتمی خودرا بنفع اسلام ومسلمانان استعمال نمایند, وازین بدبختیها نجاتشان بدهد ( آمین ).

و دیدگاهی دیگر ذیلِ خبرِ عذرخواهی وزیر دفاعِ آمریکا به عنوان حسنِ ختام برای غنی‌تر شدنِ ذخیره‌ی ضرب‌المثل:
 او امریکایی بی خرد! حالا عذرخواهی چه فایده او پوده! بعد از گوزدن 4 زانو نشتن چه فایده دارد. گم شوید وطن ما را رها کنید.

۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

در سببِ وضعِ علم نحو و نامیدنِ آن بدین نام

ابن الانباری (۵۱۳-۵۷۷ ه.ق.) در کتابِ "نزهة الالباء في طبقات الادباء" داستانی را در بابِ چرایی وضعِ علم نحو یا همان دستور زبان عربی تعریف می‌کند. دراین داستان، از زبان ابوالأسود (۱۶ قبل از هجرت- ۶۹ ه.ق.) (که ظاهراً اولین کسی است که به صورت‌بندیِ قواعدِ دستور زبانِ عربی پرداخته) ایده‌ی وضع علمِ نحو به علی بن ابی‌طالب نسبت داده می‌شود که به قصدِ جلوگیری از مخدوش شدنِ زبانِ عربی خود اولین گام‌ها را در این راه برداشته است. مخدوش‌شدنی که حاصلِ اختلاط اعراب با غیراعراب دانسته شده است. علاوه بر این، به نظر می‌رسد در این داستان توضیحی نیز برای چرایی "نحو" نامیدنِ این علم بیان شده است (جمله‌ی آخرِ بخشی که در زیر آمده است). این ترجمه‌ی من است از بخشِ اصلیِ این داستان، هر چند که به دلیل کمی سوادِ عربی‌ام ممکن است دقیق نباشد:
ابوالاسود دلیل بنیان نهادنِ این علم توسطِ علی (رضی الله عنه) را چنین روایت می‌کند: بر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) وارد شدم و رساله‌ای را در دست او دیدم. او را گفتم: این چیست یا امیرالمؤمنین[؟] گفت من در زبانِ اعراب تأمل کردم و آن را به سببِ اختلاط با این مردمانِ سرخ‌ (یعنی عجم‌ها) مخدوش یافتم. پس تصمیم گرفتم چیزی برای آن‌ها وضع کنم که به آن رجوع و اعتماد کنند. پس رساله را به دست من داد و در آن نوشته‌بود "زبان اسم است و فعل و حرف. اسم آن است که خبر از مسمایی می‌دهد، و فعل آن است که با آن خبر داده می‌شود، و حرف چیزی است که برای معنایی می‌آید." و به من گفت: این مسیر را درپیش گیر [انح هذا النحو] و آن چه را در می‌یابی به آن اضافه کن. (ابن الانباری، نزهة، مکتبة المنار، ۱۴۰۵ ه.ق.، ص. ۱۸)
پ.ن.:
آیا کسی می‌داند چرا در این روایت غیرِاعراب "الحمراء" خوانده‌ شده‌اند؟